|
در آغوشم بودى قطره اشکي بر گونه ات لغزيد خواستم با انگشتانم آن قطره اشک را پاک کنم اما...! اما، آن قطره اشک براي انگشتانم آشنا بود ... آشنا بود... ؟ يادم آمد...! آن هنگام که خداوند تو را مى آفريد خاک تو را با اشکهاى من سرشت ، راستى به گونه هاى خيس من نگاه کن، اشکهاى من براى انگشتان تو آشنا نیست برچسبها: اشکاشک های عاشقانهقطره اشک عاشقانهگریهدوست داشتن واقعیجملات عاشقانهمتن های عاشقانه پرمعنی [ یک شنبه 3 دی 1391
] [ 13:3 ] [ @---میلاد---@ ] خیلی دلتنگ چشاتم هنوز درگیر صدا تم از همون روزی که رفتی چشم به راه نامه هاتم هنوزم توی خیالم فکرمو میگیره ماتم از همون روز جدایی من و غصه هام دوتایی شبا تا صبح پیش مهتاب دست به دامن خداییم خیلی دلتنگ حضورم توی لحظه لحظه هاتم یعنی میشه که بفهمم من دلیل خنده هاتم ؟ میشه که یه روز بفهمم تو نبودم من دلیل غصه هاتم خیلی دلتنگ حرفاتم که میگفتی دونه دونه نمیدونستی تو ذهنم همیشه تازه میمونه نمیدونستی که حرفات زیر نور نرم مهتاب توی شبهام خیس میشن از نم اشکام من همه دلخوشیم اینه مهتاب وقتی اشکامو میبینه حرفامو بت برسونه خیلی دلتنگ احساست همون حس لطیف و پاکت که با حرفات قلبمو میکردی ساکت باز منو تنها گذاشتی رفتی تو لاکت؟ من دیگه نمیتونم بمونم ساکت . !. !. برچسبها: عشقشعر عاشقانهشعر های عاشقانهعاشقانه ترین شعرهاشعرهای عاشقانه شاعران بزرگجدیدترین شعرهای عاشقانهشعرهای عاشقانه دی 91شعر های عاشقانهجدیدشعرهای عشقولانهشعرهای عشقولانه جدیدشعرهای عاشقانه کوتاهloveعاشقانه [ یک شنبه 3 دی 1391
] [ 12:50 ] [ @---میلاد---@ ] |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |